کد مطلب:317013 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:351

جریان امان نامه
آنچه از اكثر قریب به اتفاق كتب تاریخی و منابع اسلامی به دست می آید این است كه لشكر كفر برای حضرت عباس علیه السلام و برادرانش «امان نامه» فرستاده اند و حضرت عباس علیه السلام و برادرانش نیز با قاطعیت تمام و بدون هیچ گونه شك و تردیدی آن را رد كرده اند و به سینه ی ناپاك دشمن كوبیده اند.

در یك نگاه كلی می توان تمام صحنه ها و حوادث جریان گسترده و



[ صفحه 48]



جانسوز عاشورا و كربلا را به چند دسته كلی تقسیم نمود:

1. صحنه ها و حوادثی كه هیچ كدام از مورخان و خبرنگاران حاضر در آنجا به آنها اشاره نكرده اند و این صحنه ها از دید آنان پنهان مانده است. شاید بتوان گفت كه تعداد این صحنه ها خیلی فراوان بوده و به عنوان اسرار دردآلود تاریخ در دل تاریخ پنهان مانده و ان شاءالله در روز قیامت فاش خواهند شد.

در زمان ما نیز با تمام پیشرفت هایی كه در وسایل ارتباط جمعی، رسانه ها و ابزار و آلات فیلم برداری و گزارش دهی به وجود آمده است ولی باز هم گزارشگران قادر نیستند كه حتی یك حادثه كوچك را به تمام و كمال و به صورت درست و بدون نقص به مردم گزارش كنند. همه می بینیم كه بیشتر این گزارش ها یا ناقص است و یا این كه با هم ضد و نقیض اند.

2. صحنه هایی كه بعضی از مورخین و خبرنگاران به آن اشاره كرده اند و بعضی دیگر به آن اشاره نكرده اند.

3. صحنه هایی كه گزارش شده اند ولی ضد و نقیض و با كم و زیاد گزارش شده اند. این اختلاف گزارش ها برمی گردد به میزان دقت مورخ و خبرنگار و یا دیدگاه و منظر او به صحنه ی مورد نظر كه از چه دیدی، با چه دیدی و از چه جایگاهی به صحنه نگاه می كرده است.

4. صحنه ها و حوادثی كه اكثر قریب به اتفاق مورخان و خبرنگاران حاضر در كربلا به آن اشاره كرده اند.

یكی از این صحنه ها، جریان امان نامه حضرت عباس علیه السلام و



[ صفحه 49]



برادران است. همه مورخین نوشته اند كه لشكر كفر بواسطه بعضی از اشخاص از جمله شمر كه نسبت فامیلی با حضرت عباس علیه السلام داشتند (وی خود را از دایی های حضرت علیه السلام به حساب می آورد) برای حضرت عباس علیه السلام و برادران امان نامه فرستادند و در آن از وعده وعیدهای مادی و دنیوی نوشته بودند و می خواستند با تطمیع و رشوه حضرت عباس علیه السلام و برادران را از یاری امام حسین علیه السلام باز بدارند. اما زهی خیال باطل و افكار خام و ناپخته و نسنجیده. حضرت عباس علیه السلام و برادران نیز با هدایت و رهبری حضرت عباس علیه السلام با قاطعیت و شجاعت و یقین تمام و بدون اندك تردیدی به آن جواب منفی داده و بیش از پیش دشمن را رسوا و شرمنده ساختند.

یكی دیگر از چنین صحنه هایی، صحنه ی رسیدن حضرت عباس علیه السلام به شریعه ی فرات و ننوشیدن آب است، كه در آینده به آن اشاره خواهیم كرد.

حضرت عباس علیه السلام در دو جا و در دو صحنه وفای خویش را به نهایت خود رسانده و آن را در اعلی درجه اش به ظهور كشانده است. یكی زمانی كه برای وی امان نامه فرستادند و حضرت هم جواب رد دادند و یكی هم در فرات كه حاضر نشد حسین علیه السلام تشنه باشد و ایشان سیراب گردد!

و اما اصل داستان فرستادن امان نامه برای حضرت عباس علیه السلام و برادران به این شرح است:

عصر روز نهم محرم، شمر به سوی خیمه گاه امام حسین علیه السلام آمده و بانگ زد:



[ صفحه 50]



فرزندان خواهر من یعنی عباس، جعفر، عبدالله و عثمان كجایند؟ (این چهار تن كه فرزندان امیرمؤمنان علی علیه السلام بودند از طرف مادرشان ام البنین با قبیله ی شمر خویشاوندی داشتند و لذا شمر آنها را خواهرزاده خطاب كرد.)

در اینجا حضرت عباس علیه السلام و برادرانش گر چه صدا و ندای شمر را شنیدند ولی هیچ اعتنایی به او نكردند و جوابش را ندادند. امام حسین علیه السلام كه اسوه ی اخلاق و ادب است به عباس و برادران فرمودند: ندای او را پاسخ دهید، اگر چه مردی فاسق است اما با شما پیوند خویشاوندی دارد [1] به دستور امام علیه السلام حضرت عباس علیه السلام و برادرانش گفتند: چه می گویی و چه می خواهی؟

شمر جواب داد: ای خواهرزادگان، برای شما امان نامه آورده ام. جان خود را به خطر نیندازید و به خاطر برادرتان حسین خویشتن را به كشتن ندهید و به فرمان یزید درآئید. برادران یك صدا گفتند: «خدا تو را و امان نامه ات را لعنت كند! آیا ما را امان می دهی، در حالی كه پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و فرزند فاطمه زهرا علیهاالسلام امان ندارد!» حضرت عباس علیه السلام فرمود: «دو دستت بریده باد و نفرین باد بر امانی كه



[ صفحه 51]



آورده ای، ای دشمن خدا! آیا تو ما را امان می دهی تا برادر و سرور خود حسین پسر فاطمه علیهاالسلام را تنها گذاریم و از نفرین شدگان و فرزندان نفرین شدگان فرمان بریم!؟ شمر خشمگین و شرمنده به جایگاه خود بازگشت [2] .

راستی اگر یكی از ما در اینطور امتحانی قرار می گرفتیم، چه راهی را انتخاب می كردیم؟! امروزه استكبار جهانی به سركردگی آمریكا، مرتب برای ما و جوانان ما امان نامه می فرستد تا از انقلاب اسلامی و اهداف آن دست برداریم و تابع فرهنگ منحط آنان گردیم! و اما هیهات من الذلة!


[1] از اين كلام امام عليه السلام پيداست كه بر مبناي دين مبين اسلام، احترام به فاميل و خويشاوند تا حدي لازم است و نمي توان به بهانه فسق و خلاف به آنها بي اعتنايي و بي احترامي كرد. چون گاهي اوقات خود اين احترام و اعتناي جزئي، موجب هدايت و اصلاح آنان مي شود! و هدف همه ي ما هم اصلاح و تربيت خود و ديگران است! بله آنجا كه فسق و فجور كاملا علني باشد و طرف هم مصر در آن باشد و اميدي هم به هدايت او نباشد، آنگاه مي توان با او قطع رابطه نمود!.

[2] بر امام حسن و امام حسين عليهماالسلام چه گذشت، سيد محمد حسن موسوي كاشاني، ص 185.